بیکاری

بدان که دنیا سرای آزمایش وگرفتاری است، که آدمی هرگز در آن ساعتی آسوده وبى کار نشود، مگر این که آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او گردد (امام علی ع)

بیکاری

بدان که دنیا سرای آزمایش وگرفتاری است، که آدمی هرگز در آن ساعتی آسوده وبى کار نشود، مگر این که آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او گردد (امام علی ع)

برای او...

"...یکی از نکات مهم دیگر این است که بنده تشکلی را کادرساز می دانم که وقتی کسی در فضای آن قرار می گیرد اشکالاتش رو شود...در تشکل کادرساز آدم ها به هم کار دارند و از کنار عیب های هم بی تفاوت رد نمی شوند. نشانه تشکل کادرساز این است که اگر مثلا بنده آدم بی نظمی هستم، وقتی وارد این فضا بشوم، این عیب من خودش را نشان می دهد..."(بیخوابی-مقاله 1)


بعضی اشتباهات هستند که به سختی جبران می شوند. بعضی عیوب هم هستند که به سختی درمان می شوند. قدم اول برای جبران اشتباه پذیرفتن آن، و قدم اول برای بر طرف کردن عیب دانستن آن است.

هرچند که بهای اشتباه من و بهای فهمیدن عیب هایم سنگین بود. -البته نه برای من، بلکه برای آنکه دوستش میدارم- اما بعد از عذرخواهی شرمسارانه، از او تشکر می کنم که این میدان آزمایش را برایم مهیا کرد. می دانم که جای میخ ها روی تخته خواهد ماند* اما باید به دنبال جبران بود گرچه همیشه امکان جبران بعضی چیزها نیست.


___________________________________________________________________________________________________________

*حکایتی است که پدری به ازای هر اذیتی که از پسر می دید میخی به تخته می کوبید. پسر بزرگ شد و راز تخته ی پر از میخ را از پدر پرسید. وقتی پاسخ شنید بسیار شرمگین شد. از پدر خواست که هر گاه به او نیکی می کند میخی از تخته بیرون آورد. گذشت تا آنکه میخی بر تخته نماند. پسر، پدر را گفت: آیا جبران کردم؟ پدر گفت: جبران کردی. اما تخته دیگر آن تخته اول نیست. جای میخ ها تا ابد روی آن خواهد ماند!

بیکاری در دنیا مایه افسوس

امام علی علیه السلام :

بدان که دنیا سرای آزمایش وگرفتاری است، که آدمی هرگز در آن ساعتی آسوده وبى کار نشود، مگر این که آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او گردد

واکنش های فرهنگی!

قسمتی از "شانزده نکته ای که ای کاش تو مدرسه یادمون داده بودند!"

از 16 نکته بعضی هاشون رو قبول ندارم. بعضی ها هم میشه بهشون فکر کرد. اما نکته ی پنجم واقعا به حال و هوام جور در میاد


5) فعالیت کن، واکنش نشون نده!:

این هم به نکته ی قبل مربوط میشه. اگه همه رفتارشون واکنشی بود، شاید خیلی از اتفاقات هیچ وقت نمی افتاد و همه منتظر مینشستند تا کسی فعالیتی بکنه... این اتفاق ممکنه بالاخره بیفته، ولی خیــــلی طول خواهد کشید!

پس یه فکر به صرفه تر اینه که خودتون فعالیت کنید. به سادگی میتونید اولین نفری باشید که حرکتی میزنه و یه سری آدم واکنشی به دنبالش راه میفتن. این کار نه تنها شما رو از حس وحشتناک انتظـــار دور می کنه، بلکه باعث میشه احساس کنید اون کسی که زندگیتون رو تو دست داره و در حال کنترل کردنشه خودتون هستید، نه نیروهای جورواجور بیرونی!


منبع: گلاب

مطلب کامل را اینجا بخوانید.

پرکاری!!!

از قدیم گفتن کار نیکو کردن از پر کردن است... 

خب این دقیقا هیچ ربطی به موضوع نداشت! ولی اگه خواستین خودتون ربط بدبد. 

 

یکی پیدا نشد بگه آخه پسره ی دیییییییییییییییییید! سر ظهر گرما اونم تو این شهر خوب! کی میاد دفتر بخره بعد از نماز جمعه! اونم با این سبک و سیاق.  

 

بیچاره جناب دبیر! 

یک سوال پرسید، بی جواب! بعد دیگر حرفی نزد، حیوانکی حتما تا منزل پُرگازی داشته! مثل من که پرکاری مضمن گرفته ام!!! 

 

*** خیلی سیاه نمایی داشت. بعدی امیدوارانه خواهد بود انشاء الله...

اخبار چند دقیقه...

دینگ! 

دینگ!

دینگ!

انجز انجز انجز وعده

نصر نصر نصر عبده

خسر خسر خسر جبهه!

بگذریم...


اهم اخبار:


شروع فعالیت های اقتصادی جبهه خاسرون/ بحران فعلی را پشت سر خواهیم گذاشت!

اظهار نظر های مختلف از منابع ناآگاه به بیکاری آنلاین رسیده است، 


یکی از اعضای جبهه اظهار داشت: تمام عواقب اقتصادی را می پذیرم.

دبیر جبهه: کاری نکنید مجبور شوم گاز بدهم!!!

عضو دیگری از جبهه: برای تولید ثروت باید به سمت برادر منابع قدرت و ثروت در آبادان بروید!

اون یکی عضو جبهه: خودم را درگیر دلالی نمی کنم...

عضو فقید جبهه: من جی اس ام می خوام!!!

ما مانند اصحاب کهف هستیم!


به گزارش بیکاری آنلاین، امروز دبیر جبهه خاسرون انقلاب اسلامی رسانه های بیگانه را متحیر کرد!

سخنگوی جبهه خاسرون انقلاب اسلامی در اولین نشست مطبوعاتی خود پس از بازگشت به مام وطن: این مطلبی را که برخی می گویند جبهه دچار گسست! شده تکذیب می کنم! جبهه خاسرون هم اینک در حال گذراندن دوران ****** (نشستن) هستند.

ایشان با تقدیر از به هم پیوستگی، همکاری و حضور در  صحنه ی بی نظیر اعضای جبهه، تشکیلات مطبوع خود را قابل قیاس با تشکیلات اصحاب کهف! دانست.

وی که با شور حماسی و نشاطی خاص سخن می راند گفت: ظن و گمان من اینست که پای کار انقلاب بودن سفت و سخت ما خبر از امام رضایی ماندن اساسی مان می دهد. تا باد چنین بادا!

وی همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه اعضای جبهه شما را نمی بینیم؟! با برآشفتگی پاسخ داد:

ما اهل کوچه باغای جبروت و بچه های ناف ملکوت و همسایه بغلی خدا و ملائکه هستیم! چه باک اگر در این دنیای دون و پست و حقیر و خاکی ناسوت شما قدم هم از قدم بر نداریم! چه باک هان؟!!!


عضو دیگر جبهه که با تاخیر هم به نشست مطبوعاتی خود رسید در پاسخ به سوالی مشابه سوال دبیر جبهه، گفت:

اعضای جبهه در ماه مبارک رمضان جلسات سنگین و طاقت فرسایی داشتند که جلسات تا نزدیکی های صبح ادامه پیدا می کرد، و به دلیل فشردگی بیش از حد کارهای فرهنگی در ماه مبارک، همزمان با عید سعید فطر تصمیمی اتخاذ شد مبنی بر اینکه اعضای جبهه به سفر مشهد مقدس رفته تا تجدید قوایی بکنند...

وی همچنین ضمن تایید صحبتهای دبیر جبهه گفت: من هم به شدت تکذیب می کنم این حرفهایی که هم در داخل و هم در خارج راجع به جبهه می زنند. چند روز پیش یکی از دوستان با یک لحن همراه با ترحم به بنده می گفت که، «چه خبر از جبهه خاسرون؟!». من هم در پاسخ این دوست عزیز گفتم: لحظه ای در جبهه وجود ندارد مگر اینکه ما راجع بهش فکر کردیم و برنامه داریم.

وی افزود: اگر نگاهی به آمار و ارقام بیاندازید متوجه خواهید شد که بعضی کارهای جبهه در تاریخ جمهوری اسلامی بی نظیر است، و این جبهه هم اکنون در حال فعالیت است هر چند که در ظاهر خبری نیست...

عضو جبهه خاسرون در بخش پایانی کنفرانس مطبوعاتی خود گفت:

منتظر خبرهای جدید از جبهه تا دو روز آینده باشید.

در آخرین لحظه خبرنگاری پرسید: صحبتهای شما با دبیر جبهه متفاوت به نظر می رسد. این هم در برنامه بوده؟ 

عضو جبهه پاسخ گفت: امروز چقدر هوا خوب است!


لازم به ذکر است این نشست خبری جنجال برانگیز، رسانه های بیگانه را از سکوت خارج کرد.

آشوسیتدپرس! نوشت: نشست مطبوعاتی امروز جبهه خاسرون دشمنان انقلاب را ناامید کرد.

گادرین! هم با تیتری مشابه در صفحه نخست نوشت: اعضای جبهه همچنان متحد هستند و فعالیت های ما برای فروپاشی این جبهه بی اثر بوده!


پسنوشت--> حجم پیام ها قابل توجه بود!

روزگاری در پناه نخل...



إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا/کهف10

زمانى را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند:

 «پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن، و راه نجاتى براى ما فراهم ساز!»


یاد آن روزگاران بخیر که در پناه نخل به سوی قبله ی خویش می نشستیم در انتظار رحمتی از سوی رب رحمان بودیم، غافل از آنکه خدا رحیم است! رحمت رحمان که همیشه می رسد و به همه می رسد. اما رحمت رحیم تنها مومنین را در بر می گیرد. و مومن آن نیست که تنها شهادتی بر زبان جاری کند بی آنکه عملی مطابق ایمانش از او سر زند.

و اما راه نجاتی که خواستیم چه سریع فراهم شد برایمان. راهی دیار عشق شدیم و ندا آمد:


وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحمته ویُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا/کهف16

و (به آنها گفتیم:) هنگامى که از آنان و آنچه جز خدا مى‏پرستند کناره‏گیرى کردید، به غار پناه برید؛

که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما مى‏گستراند؛ و در این امر، آرامشى براى شما فراهم مى‏سازد!


پناه بردیم به پناهگاهی ایمن، به وادی رحمت الهی، و چندی کناره گرفتیم از تمام هستی. آرامشی که نظیرش جایی دیگر نیست. اما پس از آن آرامش بهشتی، و بعد از آنکه طعم رحمت را چشیدیم، بار دیگر بانگ اهبطوا زدند و از آن جایگاه رفیع به دنیای پست عودتمان دادند. 


حال دوباره در زمین متفرق شدیم، قبله از دست رفته و نخل چشم انتظار یاران دیرین خود است تا باز هم باری دیگر سایه اش را بر سر آنان بگستراند!


به امید چنین روزی...

اثرات بیکاری - شرح بعثت

مطالب ذیل حاصل چندین دوره بیکاری مدون است:

در زمان عدم بیکاری بحثی در گرفت که نتیجه ی آن انتظار برای بعثت بود! در دوران بیکاری فرصتی بود برای اندیشیدن برای بسط و انشراح این مفهوم عمیق...

ابتدا لازم است دانسته ها را مرور کنیم تا بتوانیم تعمیم مورد نظر را به انجام رسانیم. بحث از آنجا آغاز شد که شباهتی بین تمام پیامبران الهی قبل از بعثتشان وجود دارد. آنکه تمامشان از یک نارضایی از وضع موجود جامعه رنج می برد. از طرفی در همان جامعه و در بین همان مردم به زندگی عادی می پردازند و با وجود نارضایتی، اقدام به برنامه ریزی برای تغییر وضع نامناسب جامعه نمی کنند. این حالت تا بعثت آن پیامبر ادامه پیدا می کند. معنای بعثت و بعث اینجا به کمک می آیند تا این فرآیند بهتر درک شوند.

در ادامه بعث را رستاخیز معنا کردیم، و بعثت حالت بیداری بعد از خواب، یا حرکت بعد از رکود و رخوت است، نشاط بعد از سستی و کسالت است.

پیامبران الهی بعد از رسیدن وحی از طرف خدای تعالی از آن حالت رخوت و رکود خارج می شوند، رستاخیزی وحی در جانشان برپا میکند به یاری آن نارضایی عمیق گذشته می آید و تازه به حرکت می افتند برای ایجاد همین رستاخیز در جامعه و بیرون آوردن جامعه از خواب غفلتی که دچار آن است.

...


تمام این مقدمات به این نتیجه ی روشن ختم شد که وظیفه امروز ما این است که ضمن زیستن در این جامعه ی غفلت زده، نارضایی خود را حراست کنیم تا خللی در آن راه نیابد و سعی کنیم این نارضایی را تقویت کنیم!

نیز منتظر وحی بمانیم تا پس از بعثت و رستاخیز درونی اقدام کنیم به ساخت دنیای بیرون. و همچنان منتظریم...!

...

این ها همه تکرار مکررات و جمع بندی مباحث گذشته بود، تا در خاطر بماند. اما نقطه عطف اتفاقی است که در یک مقطع حساس رخ داد. و آن، یک انشراح ذهنی بود که به یکباره در اتاق تفکر برایم حاصل شد! وقتی که در تفکر کشوری کردن این نظریه و شاید تاسیس حزبی برخاسته از این تفکرات بودم، ناگاه متوجه شدم که این تفکر سابقا مورد استفاده قرار گرفته و یک ایده ی منسوخ میباشد! شاهد مثال آن "حزب بعث!" در محدوده ی عربی و "حزب رستاخیز!" در ایرانِ قبل از "رستاخیز"  است.

البته باز هم می توان روی این نظریه فکر کرد. تاسیس حزب بعث در محدوده ی خوزستان و احیای حزب رستاخیز برای ایران...!

...............................................................................................................


یادآوری: هرچند گریزی نیست اما نویسنده ابدا مسئولیتی در قبال حسن یا سوء استفاده از این نوشتار را نمی پذیرد و هم اکنون در همین جا این نوشتار را تکذیب می کنم!