بیکاری

بدان که دنیا سرای آزمایش وگرفتاری است، که آدمی هرگز در آن ساعتی آسوده وبى کار نشود، مگر این که آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او گردد (امام علی ع)

بیکاری

بدان که دنیا سرای آزمایش وگرفتاری است، که آدمی هرگز در آن ساعتی آسوده وبى کار نشود، مگر این که آن بیکاری در روز قیامت مایه افسوس او گردد (امام علی ع)

اثرات بیکاری - شرح بعثت

مطالب ذیل حاصل چندین دوره بیکاری مدون است:

در زمان عدم بیکاری بحثی در گرفت که نتیجه ی آن انتظار برای بعثت بود! در دوران بیکاری فرصتی بود برای اندیشیدن برای بسط و انشراح این مفهوم عمیق...

ابتدا لازم است دانسته ها را مرور کنیم تا بتوانیم تعمیم مورد نظر را به انجام رسانیم. بحث از آنجا آغاز شد که شباهتی بین تمام پیامبران الهی قبل از بعثتشان وجود دارد. آنکه تمامشان از یک نارضایی از وضع موجود جامعه رنج می برد. از طرفی در همان جامعه و در بین همان مردم به زندگی عادی می پردازند و با وجود نارضایتی، اقدام به برنامه ریزی برای تغییر وضع نامناسب جامعه نمی کنند. این حالت تا بعثت آن پیامبر ادامه پیدا می کند. معنای بعثت و بعث اینجا به کمک می آیند تا این فرآیند بهتر درک شوند.

در ادامه بعث را رستاخیز معنا کردیم، و بعثت حالت بیداری بعد از خواب، یا حرکت بعد از رکود و رخوت است، نشاط بعد از سستی و کسالت است.

پیامبران الهی بعد از رسیدن وحی از طرف خدای تعالی از آن حالت رخوت و رکود خارج می شوند، رستاخیزی وحی در جانشان برپا میکند به یاری آن نارضایی عمیق گذشته می آید و تازه به حرکت می افتند برای ایجاد همین رستاخیز در جامعه و بیرون آوردن جامعه از خواب غفلتی که دچار آن است.

...


تمام این مقدمات به این نتیجه ی روشن ختم شد که وظیفه امروز ما این است که ضمن زیستن در این جامعه ی غفلت زده، نارضایی خود را حراست کنیم تا خللی در آن راه نیابد و سعی کنیم این نارضایی را تقویت کنیم!

نیز منتظر وحی بمانیم تا پس از بعثت و رستاخیز درونی اقدام کنیم به ساخت دنیای بیرون. و همچنان منتظریم...!

...

این ها همه تکرار مکررات و جمع بندی مباحث گذشته بود، تا در خاطر بماند. اما نقطه عطف اتفاقی است که در یک مقطع حساس رخ داد. و آن، یک انشراح ذهنی بود که به یکباره در اتاق تفکر برایم حاصل شد! وقتی که در تفکر کشوری کردن این نظریه و شاید تاسیس حزبی برخاسته از این تفکرات بودم، ناگاه متوجه شدم که این تفکر سابقا مورد استفاده قرار گرفته و یک ایده ی منسوخ میباشد! شاهد مثال آن "حزب بعث!" در محدوده ی عربی و "حزب رستاخیز!" در ایرانِ قبل از "رستاخیز"  است.

البته باز هم می توان روی این نظریه فکر کرد. تاسیس حزب بعث در محدوده ی خوزستان و احیای حزب رستاخیز برای ایران...!

...............................................................................................................


یادآوری: هرچند گریزی نیست اما نویسنده ابدا مسئولیتی در قبال حسن یا سوء استفاده از این نوشتار را نمی پذیرد و هم اکنون در همین جا این نوشتار را تکذیب می کنم!

نظرات 1 + ارسال نظر
آلام یکشنبه 3 شهریور 1392 ساعت 22:15 http://alaam.blog.ir

الشعب، یرید، تاسیس حزب بعث!
(یعنی بهتر از صدام نداشتن که مبعوث بشه!؟ )

لازم به تذکر هست که دو نوع وحی وجود داره. وحی الهی و شیطانی! هر دو هم توانایی مبعوث کردن دارند. البته مسلمه که معیار های انتخاب مهبط وحی در هر مورد متفاوته.
نتیجه اینکه: لابد کسی بهتر از صدام بدتر نبوده!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.